نتایج جستجو برای عبارت :

باتلاق

من نمیدونستم کی هستم چی میخوام خودمو گم کرده بودم من آدم سالمی نبودم و نمیدونستم اینو. 
 نمیدونستم جای گند کشیدن به روح و ارزش ها و زندگیم باید بگردم خودمو پیدا کنم نه که برم تو باتلاق. 
اما رفتم تو قعر باتلاق بعد دیگه تقلا کردم خودمو ازش بکشم بیرون. 
اما بیرونش روبرو شدن با اینکه خودم چی میخوام بود و من خودمو نمیشناختم.
 من همیشه تنهام و همیشه تنها میمونم پس بهتره خودمو بشناسم و دیگه وارد باتلاق دیگه ای نشم.
قبل و قال کودکی باقی نماند دریغا... شور و حال کودکی باقی نماند دریغا ...
بین الهه‌ی پرشور راهنمایی و اول دبیرستان، با الهه‌ی آرزومند یه گپ هست... یه گپی که مثل باتلاق ه و هرچقدر که تلاش کردم ازش بیام بیرون بیشتر رفتم تو و فهمیدم بی‌فایده‌است. اطرافیان هم، همن، به سهم خودشون تلاش کردند بیشتر به قعر باتلاق برم. من ذیرفتم سرنوشتم این ه که تو این باتلاق بمونم، تقریباً هرچیز دیگه‌ای برام فقط آرزوی پوچ ه. من آینده رو تصور می‌کنم. روزایی که میرم مطب/
#ترامپ در باتلاق #کارتر
 
✍مجیدروزی
کارتر در پی کش و قوس های فراوان حاضر به پذیرفتن شاه فراری ایران  در آمریکا شد و این  تصمیم باعث شد تا دانشجویان پیرو خط امام برای اعلام  انزجار از حمایت #شاه توسط آمریکا، سال ۱۳۵۸ سفارت ایالات متحده را در تهران  #تسخیر و کارمندان را به گروگان بگیرند ،
ادامه مطلب
توی جمعی با دوستان داشتیم درباره ی مرگ صحبت می کردیم. چی شد به این بحث رسیدیم؟ یادم نیست. یکی گفت: من از تصادف می ترسم، مطمئنم یه روزی از تصادف رانندگی میمیرم. یکی گفت: بعد از سرطان مادر بزرگ و خاله م من از سرطان میترسم. احتمالا اینجوری بمیرم. یکی دیگه با شوخی گفت: من رو گروگان میگیرن، از اونجایی که هیشکی حاضر نمیشه در ازای آزادیم پول بده، کله خراب ترین گروگان‌گیر یه گلوله توی سرم خالی میکنه. من خیلی جدی گفتم: من از غرق شدن توی باتلاق می ترسم. خدا
 خلاصه داستان سکوت باتلاق The Silence of the Marsh 2019
سکوت باتلاق (نام اصلی : The Silence of the Marsh) یک نویسنده داستان های جنایی در می یابد که واقعیت موضوعات جنایی بسیار متفاوت تر از نوشته های اوست…
دانلود کامل در سرویس فیلم ویمگز
دانلود فیلم The Silence of the Marsh 2019 با زیرنویس فارسی
فاصله درد عجیبیست و زمان دردی عجیب تر. با این که می دانی این فاصله روزی کم خواهد شد و این دوری را پایانی است، می دانی این روزها و ماه ها، سخت و آسان خواهد گذشت چنان که پیش از این گذشته اما... اما لحظات واقعا اذیتت می کنند، سخت می گذرند خیلی سخت. باید خودت را به بی خیالی بزنی، اگر بخواهی هر قدمی که بر می داری را بشماری و هر ثانیه ای که می گذرد را حساب کنی، گذر لحظات پیرت می کنند و گام ها به کام مرگ می کشانندت. بی خیال باش و فقط برو. دنیا بی ارزش تر از آ
توی جمعی با دوستان داشتیم درباره ی مرگ صحبت می کردیم. چی شد به این بحث رسیدیم؟ یادم نیست. یکی گفت: من از تصادف می ترسم، مطمئنم یه روزی از تصادف رانندگی میمیرم. یکی گفت: بعد از سرطان مادر بزرگ و خاله م من از سرطان میترسم. احتمالا اینجوری بمیرم. یکی دیگه با شوخی گفت: من رو گروگان میگیرن، از اونجایی که هیشکی حاضر نمیشه در ازای آزادیم پول بده، کله خراب ترین گروگان‌گیر یه گلوله توی سرم خالی میکنه. من خیلی جدی گفتم: من از غرق شدن توی باتلاق می ترسم. خدا
همیشه برام سوال بود چرا اسم اون باتلاقِ گاو خونیه؟ مرض دارن اسم ترسناک میذارن؟ همیشه توی خیالات بچگیم از اسمش می‌ترسیدم هم از اون کلمه‌ی باتلاق! امروز بعد از چندین سال از گوگل جان فهمیدم که اونجا نه تنها شبیه باتلاق‌های توی فیلم‌ها نیست بلکه خیلی هم جای منحصر بفردیه و این که اسمش گاو خونی نیست بلکه گاوخانی هست! به معنی آبگیر بزرگ.‌. 
+به نظرم انگلیسی رو حذف نکنن. جغرافیا حذف شه با این ترسی که چندین سال انداخته بود به دل من. بعد از مکانیک سیا
Shaun the Sheep: Adventures from Mossy Bottom S01 1080p,دانلود Shaun the Sheep: Adventures from Mossy Bottom,دانلود انیمیشن Adventures from Mossy Bottom 2020,دانلود انیمیشن بره ناقلا ماجراهایی از ته باتلاق 2020,دانلود انیمیشن جدید,دانلود دوبله فارسی Shaun the Sheep 2020,دانلود سریال بره ناقلا,دانلود کارتون شاون شیپ,سایت دوستی ها,کارتون سریالی بره ناقلا ماجراهایی از ته باتلاق,
ادامه مطلب
 
 
 
دختران باید در رابطه شناخت حواسشان به باتلاق عاطفی باشد!
این افراد دخترانی هستند ، که مدعی هستند اهل دوستی نیستند ، اما با آشنایی قبل از ازدواج ( به هدف ازدواج ) مشکلی ندارند. در حقیقت در دوران آشنایی دقیقا همان رفتارها و کارهایی انجام میشود که در دوران دوستی انجام میشود و تنها عنوان آن تغییر یافته.
 مدتی از رابطه میگذرد و موقعیتهایی که در این دوران برایشان پیش می آید را براحتی رد میکنند چرا که
ادامه مطلب
کم کم می رسی به نقطه ای که هیچ حضوری دیگه حال تو را خوب نمی کنه .
میفهمی ؟ هیچ حضوری !
می دونی الان کجام ؟
تا گردن توی باتلاق زندگی .
یعنی دستام هم توی باتلاقه ... هیچ بودنی نمیتونه نجاتم بده .
حال و روز من نقل امروز و دیروز نیست . این زخم قدیمی دیگه قانقاریا شده .
نه اینکه فکر کنی دست یا پام درگیره .
تمام وجودم ...بودنم ... روح و روانم ... مغزم ...
قانقاریا رسیده به مرز بودن و نبودنم .
من اون وری ام نه این وری ...
روح وحشی
+دچار افسردگی و غم نیستم .
من خود خود رن
ساره جانم 
امروز پیغام تو را دریافت کردم 
امروز بی قراری هایت بی تابی هایت به دستم رسید 
امروز پای به پای تو بی انکه بدانی رنج کشیدم و درد کشیدم و زجر کشیدم 
امروز نمیدانم در گذشته ی خودم غرق شدم یا حال و احوال تو اما زندگی ساکن ساکن بود و تو یک تصویر ثابت شده بودی گوشه ی زندگیم 
امروز با تمام وجودم میدیدم که در باتلاق گیر افتاده ی اما برای نجاتت هیچ کاری از دستم ساخته نبود 
جز دعا دعا کردن جز اینکه امیدم به این باشد که خودت گلیمت را از این باتل
‍ فلمینگ ،یک کشاورز فقیراسکاتلندی بود.یک روز در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید. پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش می کرد تا خودش را آزاد کند.فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می دهد.
روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید. مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فا
خلاصه داستان سریال Swamp Thing 2019 :
سریال زیبای سوامپ تینگ، درباره CDC که یک بیمارستان و مرکز جلوگیری از امراز و بیماری ها  را روایت می‌کند،ابی آرکینکه یک محقق مرکز کنترل است که او به خانه کودکی‌اش در لوئیزیانا باز می‌گردد. او در این شهر قرار است یک ویروس را در یک باتلاق بررسی کند. آرکین با دکتر الک هالند، دانشمند گیاه شناسی که گفته می‌شود در همین زمان مرده است، ارتباط برقرار می‌کند؛ اما او به سرعت اسرار مرموز این باتلاق را متوجه می‌شود و هال
خلاصه داستان سریال Swamp Thing 2019 :
سریال زیبای سوامپ تینگ، درباره CDC که یک بیمارستان و مرکز جلوگیری از امراز و بیماری ها  را روایت می‌کند،ابی آرکینکه یک محقق مرکز کنترل است که او به خانه کودکی‌اش در لوئیزیانا باز می‌گردد. او در این شهر قرار است یک ویروس را در یک باتلاق بررسی کند. آرکین با دکتر الک هالند، دانشمند گیاه شناسی که گفته می‌شود در همین زمان مرده است، ارتباط برقرار می‌کند؛ اما او به سرعت اسرار مرموز این باتلاق را متوجه می‌شود و هالند
در دوره‌ای که درک مفاهیم بازاریابی به دلایل عمدتاً تجاری(و نه خدمت‌رسانی به جامعۀ تشنۀ بازاریابی) بسیار سخت و با انبوهی از داده‌های درست و نادرست در باتلاق اطلاعات علم مدیریت مواجه است، می‌توان از الگوهای ساده، ایده‌های کاربردی گرفت.
ادامه مطلب
 سی ان ان میگوید آمریکا و ایران برای هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد توافق نموده و موشک باران کاملا نمایشی است. بی بی سی اذعان کرده که موشک روسی بویینگ را منهدم کرده است و یورونیوز در نهایت دیدگاهش این است که پدافند موشکی تهران هواپیمای مسافربری را هدف قرار داده! حالا اگر بر فرض بعید بپذیریم ایران و آمریکا در این مسئله توافق داشته اند و در عین توافق سامانه پدافندی ایران  فعال بوده است، چگونه قبول کنیم که موشک روسی پرتابی را همین سامانه پدافن
یک بار برای همیشه باید با این افسردگی لعنتی خداحافظی کنم
این دیگر غیر قابل تحمل شده باید برود 
برود برای همیشه
میخواهم دست خودم را بگیرم
و از ته این باتلاق لعنتی بیرون بکشم
و این کار را از همین لحظه شروع میکنم
دیگر غصه نمیخورم 
اظطراب بیخودی به دلم راه نمیدهم 
و مثبت و پر انرژی برای اهدافم تلاش میکنم... 
چند هفته‌ای هست که تو گذشته سیر میکنم!
دلیلش رو نمیدونم!
آهنگ‌های قدیمی رو پیدا میکنم و گوش میکنم. فیلم و سریال‌های قدیمی میبینم.
انیمه‌های قدیمی.
خاطرات قدیمی رو مرور میکنم!
نشستم یه بار دیگه همه ی قسمت‌های انیمه‌ی بابا لنگ‌دراز رو دانلود کردم و وای که چقدر لذت‌بخش بود دیدنش.
الانم وسط‌های آنه شرلیم و چقدر این دختر شیرین با احساسات پاکش دوست داشتنیه.
بهتون پیشنهاد میکنم این لذت رو از خودتون دریغ نکنین.
 
عدم که همیشه مرگ نیست..
میتونه توقف آدم تو زمانی باشه که لازمه بجنگه!
من اسمشو میزارم عدم..
علت توقف هم میتونه نشات گرفته از عشق باشه، تنبلی باشه..
منطق باشه! یا ؟! ...
نمیدونم اما هرآدمی یه جایی میرسه به باتلاق عدم ک لازمه دست و پا بزنه و خلاص کنه خودشو از اون وضعیت..
این وسط به خیلی چیزا! و خیلی کسا چنگ میزنه و هدفش فقط رهایی..
گرچه ب قول ی بزرگ "به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد"
 
پ.ن: این روزا میجنگم با هوس! عقل! زمان! چاره!عشق! و همه چی.. 
الهی بشه همونی
  

کشاورز فقیر اسکاتلندی بود و فلمینگ نام داشت. یک روز، درحالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید. پسری وحشت زدهکه تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش می کرد تا خودش را آزاد کند. فارمر فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می دهد.
  روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید. مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پس
 
خب این عکس نوشته منو بدجوری به خودم آورد که دارم توی باتلاق 5 تا مورد اول غرق میشم و باید کنترلش کنم و 2 روزه که موفق بودم خصوصا که با خانم مشاور هم صحبت کردم و فهمیدم خیلی هم عجیب غریب نیست حرف زدن با یه مشاور و فقط گاهی آدم روش نمیشه ضعف هاشو بگه! که اونم کم کم که حس اعتماد پیش بیاد میگه .
امروز با تمام وجودم دریافتم که چیزی دردناک تر از قرنطینه شدن در فکر و خیال و خاطرات و باور های منفی و احساسات نیست . 
 
یادمان باشد میل احساس خاطره فکر قضاوت ها و مقایسه ها و قیاس های ذهنی 
همه و همه فقط یک باتلاق اسارت هستند 
انچه باید غرقش شد برنامه ها  و مشکلاتیست که برایش راهکار وجود دارد وگرنه همه میدانیم ساعت ها غرق خاطرات شدن ساعت ها خوشحالی کردن و ساعت ها فکر کردن گاهی نه تنها چاره ساز نیست بلکه یک تومور فکری می شود که تمام انرژیمان را
چه عجیب است این روزها 
 انگار که جسمی با چگالی نامعلوم باشم؛ سرگردان در جام روزگار بالا و پایین می شوم.گویی یکدفعه در تاریکی دریای عمیقی فرو روی و ندانی برای نجات در کدام جهت دست و پا بزنی.
زندگی در قالب کودکی دردمند به پیش چشمانت تلف می شود و تو به دستان بی شکلت می نگری که هیچ حالت مدارایی ندارند.روزها می گذرند و بیشتر در باتلاق وجودت فرو می روی و چه صد حیف که پیغمبری نیست و فرزندان آدم همه غرق گندابشان نالش می کنند.
  
 ماهی که مهر را برد : آمدنش عواطفت، همسرت، فرزندانت، رشد و تعالی ات را می برد!
 
ماهی که مهر را بردنویسنده: اصغر آیتی، حسن محمودیانتشارات: همای غدیر
معرفی:
داشتن خانواده ای مستحکم آرزوی همه ی ماست. ( از جمله موانع آن ماهواره است) آیا می دانید چه چیزهایی آن را متزلزل می کند؟ این کتاب بخشی از این عوامل را به خوبی توضیح می دهد.
خلاصه:
کتاب شامل ۵ فصل است بدین شرح:فصل اول: خاطراتی از کسانی که ماهواره زندگی آن هارا خراب کرده است. فصل دوم: هزینه های را
بعضی ها می گویند اصلا چه نیازی به رشد فردی داریم؟ چه نیازی داریم شخصیت مان را بهتر کنیم یا بدتر از آن به دنبال تغییرش باشیم؟! بعضی ها حتی مربیانی را که به آموزش می پردازند را متهم به سودجویی و .. می کنند اما همین افراد اگر در برابر فردی قرار گیرند که شخصیت تنفرآمیزی دارد، او را علاوه بر اینکه از کنار خود طرد می کنند، بلکه احساس تنفرآوری از بودن در کنار چنین اشخاصی پیدا می کنند.
 وقتی تنفرآور می شوی
وقتی پر از منفی بافی، اضطراب و تنفر باشی، بوی م
این همه فلسفه بافی نداره!
دنیا درد است و اندوه!
اشک است و بیتابی!
چیزهای قشنگش مثل باد در گذر و زشتی هایش مثل زالو میچسبند به تن لحظه هامان!
خیالبافی میکنیم تا دردهامان کم شود....
اما حقیقت سرد سیلی میزند به باورهامان...
زندگی آدم بزرگها باتلاق دلمردگیست!

آدنا
از ۲۱ دی‌ماه که ستاد کل نیروهای مسلح ایران بیانیه داد و جمهوری اسلامی مسئولیت سقوط هواپیما با شلیک موشک سپاه را پذیرفت تا ۲۳ دی‌ماه که علی ربیعی، سخنگوی دولت درباره ماجرای سقوط گزارش داد، حداقل شش تناقض مهم در روایت‌های حکومت وجود دارد که سبب شده اطلاع‌رسانی سپاه و دولت درباره این پرونده به یک باتلاق جدید تبدیل شود:
ادامه مطلب
براتون پیش اومده وسط یه مشکل سخت گیر افتاده باشید؟؟درست  مثل گیر افتادن توی باتلاق  که در لحظه اول فکر میکنی هیچ راه نجات و فراری نداری. باتلاق ذهنی میتونه ،یه موضوعی  باشه ،که داره روانتون رو بیمار میکنه و حتی ساعت ها باعث میشه گریه کنید یا یه واقعیت تلخ زندگی که مرورش اذیتت میکنه و ...
شده بتونی تو این شرایط، موضوع رها کنی و بری کتاب بخونی ،نقاشی بکشی ،تلفن بزنی ،بری خرید یا آشپزی کنی و هزاران راه فرار ذهنی دیگه .
تا به حال شده ؟؟؟ تو اوج بودن
* والا قبلنا که وارد ماه مبارک می‌شدیم، مثل باتلاق توش گیر میکردیم. هی دست و پا میزدیم و تلاش میکردیم و وقتی دیگه حس میکردیم اکسیژنی در کار نیست و کامل فرو رفتیم، هلال ماه رویت شده و جانی تازه در ما دمیده میشد. 
اما الان اوضاع فرق کرده. 
این هفت روز چنان مثل برق و باد گذشت که همه اش میشینم به فکر کردن و حساب کردن که این دقیقه های من به کجا پرواز کردن.
 
 ** قصه های جزیره، فرار از زندان، جومونگ، لیسانسه ها، مختار، دیوار به دیوار، یوسف پیامبر.
اینا
خب من این ترم یک درس کامپیوتری برداشتمبه نام ای پی . از یک جا به بعد پروژه هاشو نزدم و هیچ  غلطی نکردم براش . حذفش هم از روی حماقت نکردم . 
از طرفی اون 13 واحدی که از برق داشتمم گند زدم . به شکل ناباورانه ای میان ترم ها رو افتضاح دادم .هم کم درس خوندم هم بشدت اختلال تمرکز داشتم و هم یک سوهان روح روانی داشتم که خدا رو شکر از دستش راحت شدم .
الآنبه احتمال بسیار بسیار زیاد سگیگنالمو میوفتم اون درس کامپیوتریه رو هم و برای اون کامپیوتریه باید پول هم بدم .
خدایا دوستانی که شب امتحان تاریخ در حالیکه هنوز نوبت اولم مونده پیام میدن و می پرسن واسه ریاضی از چه کتابی تست میزنم رو به همین برکت هدایت کن:|
کسایی که با گوگل و گام گام اشتباهم می گیرن و مرجعیت درسی رو به من واگذار میکنن بی آنکه از عدم کفایت تحصیلی من آگاه باشند رو هدایت کن ناموسا:|
خودم رو هم هدایت کن که کمتر گوه بخورم و حداقل اگه کلاسا رو نمیرم امتحانا رو بدم حداقل که همچون خر در باتلاق علل و پیامدها و زمینه ها و زهرمارها گیر نکنم هرچند که تم
یه وقتایی حس میکنی تو سیاهیِ مطلقی..
هرچی دست و پا میزنی که خودتو نجات بدی از این مخمصه دلهره آور بیشتر میری تو قعر..
و اونوقته که حس میکنی تموم شدی..
دیگ دست و پا نمیزنی.. تنها یه گوشه خلوت میشه مرهم این روزای باقیت..
و من میون این تاریکی و این قعر..
میون این عمق ناامیدی و کنج خلوتم هرازگاهی به آسمون بالای سرم به نشونه هراس و امید زل میزنم..
گاها اشک میریزم و گاها شاید بیشتر مچاله میشم تو خودم..
اما ته دلم این روزا میگ هنوزم یه امیدی هست..
قبلا هم بود
"متاسفم، شما در دوره‌ی بدی با من مواجه شده‌اید."
این خلاصه‌ی تمام حرف‌هایی هست که باید می‌زدم و نمی‌زدم.
متاسفانه تمام آدم‌های دور و برم، آن‌هایی که می‌خواهم و باید، راه گفت‌وگو و تخلیه‌ی روحی را به شدت مسدود کرده‌اند و من هر لحظه بیشتر در باتلاق انزوا فرو می‌روم.
متاسفانه تمامی‌ دوستان صمیمی‌ام که تا چندی پیش بیشتر وقتشان با من می‌گذشت و اشک و لبخندشان گوشه‌ی بغل خودم بود، وارد مرحله‌ای از زندگی‌شان شده‌اند که من دیگر اصلا اولو
انگیزه‌بخشی به خود کار سختی است. تلاش برای مقاومت کردن در ادامه یک کار، پروژه یا حتی ماندن در یک شغل، مثل این است که بخواهید با گرفتن موهایتان، خودتان را از یک باتلاق بیرون بکشید. همه ما به‌طور طبیعی تمایل داریم از یک تلاش مستمر فرار کنیم و هیچ میزانی از کافئین یا پوسترهای انگیزشی هم در این میان کمکی نمی‌کنند.
اما خود‌انگیزه‌بخشی اثربخش یکی از اصلی‌ترین کارهایی است که افراد حرفه‌ای با دستاورد بالا را از هر کس دیگری مجزا می‌کند. بنابرای
شهید شاهد است ...دریافت
 
. حذف شدنی نیست ... کسانی که امروز ، دستور می دهند یا دستور می گیرند ،تا نام شهدا را از سطح شهرها پاک کنند ،قطع به یقین شهدا را نشناخته و نمی دانند ، چگونه زیسته و چگونه به شهادت رسیدند... توصیه می کنم ، حیات دنیایی این عزیزان را حتی برای یک بار هم شده مطالعه کنید. تا شاید به راز عروجشان بر سر سفره خداوند متعال پی ببرید... اما بخش کوچکی از نحوه اسمانی شدن برخی شهدا را از زبان ، سردار سپاه اسلام ، حبیب حرم ، شهید حاج حسین همدان
مقدمه
پیت سیاه یا پیت سفید ؟پیت ماس ها درجات رنگی متفاوتی دارند. پیت های روشن تا پیت های
بسیار تیره. میزان تیرگی یا روشنی آن بسته به چند عامل دارد که در ادامه مورد بررسی قرار
گرفته است. این تفاوت رنگ نشان از خصوصیات متفاوتی است که این انواع پیت دارا می باشند،
عواملی نظیر ظرفیت هوایی.
علت تیره به نظر رسیدن بعضی محصولات پیت ماس در چیست؟ آیا پیت سیاه آن ها زیاد است؟
بیشتر محصولات با کیفیت پیت ماس، تهیه شده از پیت سفید هستند. البته محصولات خاصی
استیونس: تو ادعا میکنی که به مردم اعتماد داری ولی تو میدونی که مردم چجوری هستن... میدونی که اون قطب نمای باطنی که قراره روح رو به سمت عدالت هدایت کنه، در درون مردان و زنان سفید پوست شمالی و جنوبی کار نمیکنه و بخاطر وجود برده داری شیطانی، سفید پوستها واقعاً بدرد نخور شدن. حتی مردم تحمّل ایده تقسیم کردن منابع نامحدود این کشور رو با کاکاسیاها ندارن.لینکلن: اون وقتایی که نقشه برداری می کردم یاد گرفتم که یه قطب نما، از جایی که وایسادی جهت واقعی شما
فرداامتحان مهمی دارم و ب شدت احساس نفهمی میکنم وهیچی بارم نیست.
هم عملی وهم نظریه وعملی روهنوزشروع نکردم!
ازدوهفته پیش شروع ب خوندن کردم اما بخاطرحجم زیاد تادیروزدرگیر یک دورشدنش بودم.
این شب روباید بیداربمونم تا۹صبح.مثل همه ی شبهایی که ازهفته اینده انتظارمنومیکشه.
تموم تلاشم این بود طی ترم طوری بخوانم که شبای امتحان ساعت ده بخوابم.اماافسوس ک نمیشه ازبس توی باتلاق درساگیرکردم تا۷بهمن.
اگه ازامتحانای این ترم جون سالم ب درببرم ۱۱تاگرسنه ر
سلام سلام 
خرس خیاط این مدت خیلی چیزها از سر گذرونده و هنوز توی باتلاق اتفاقات دست و پا می زنه اما همه اش بد نبوده و لای به لایش اتفاقات قشنگ و رنگی هم بوده است.  مثل شاخه هایی از درختان که دراز شده اند تا خرس دست بیندازد و خودش را بیرون بکشد. همین می شود دلخوشی برای جنگ با بدی ها و ناملایمات. 
خرس خیاط این مدت چهار کیلو لاغر کرده و حالا کسی جرات ندارد بگوید خرس گنده! 
خرس خیاط این مدت خیاط خانه اش را بیشتر تبلیغ کرده است و خیلی ها فهمیدن واقعا با
ژوسلین یه مادر 47 ساله ست که به رویاها و آرزوهایی که برای آینده ش داشت فکر می کنه؛
آینده ای که قرار بود رنگارنگ و پر از هیجان باشه اما در باتلاق روزمرگی فرو رفته...
این رمان، یه رمان معمولی نیست؛
یه دستورالعمل برای پرواز کردن به سمت خوشبختیه!
فهرست چیزهایی که دلم می خواهد اثر گرگوار دولاکور
برخلاف خیلیا که میگن نباید دل به غم و غصه داد چون دنیا دو روزه و عمر کوتاهه، من هربار که تصمیم گرفتم حال خودمو خوب کنم و  توی باتلاق افسردگی و سیاهی نمونم استدلالم این بوده که زندگی به طور میانگین طولانی تر از اونیه که بتونم تمام مدت اون فشارهارو تحمل کنم و له نشم. هربار فکر کردم اگه مثلا شیش ماه بود یه چیزی، ولی اومدیم و سی چهل سال دیگه عمر کردم! اون وقت چی؟ قراره چهل سال عذاب بکشم؟
خلاصه که اگه خواستید محرکی باشید واسه یکی مثل من،  بهش نگید دن
تالاب جازموریان که تقریبا 2 برابر دریاچه ارومیه وسعت دارد که 70 درصد آن در استان کرمان و 30 درصد در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد،‌ زمانی یکی از بزرگترین اکوسیستم های طبیعی کشور بود و بخش عظیمی از علوفه مورد نیاز کشور را تامین می کرد و همچنین یکی از شغلهای اصلی مردم این مناطق صید ماهی در این تالاب بود و گونه های مختلف گیاهی و جانوری و پرنوگان مهاجر را در خود جای داده بود که در اثر ایجاد سد بر روی رودخانه هلیل رود و رودخانه بمپور این تالاب و
صرفا تخیل
بدون معنا
پسر از روی تختش پایین آمد. خودش را به سینک ظرفشویی رساند، شیر آب را باز کرد تا آبی بخورد، آبی نیامد، از لوله آب فقط صدای خر خر می آمد...
برگشت سمت تخت اش، دراز کشید روی تخت، گوشی اش را برداشت تا سری به تلگرام و اینستاگرامش بزند... ولی اینترنت وصل نمیشد و کار نمیکرد... رفت تا مودم را چک کند دید لامپ مودم خاموش است، برق قطع شده بود...
اینترنت سیم کارتش را روشن کرد... بالای صفحه گوشی اش آیکونی بود... دستش را از بالای صفحه به پایین کشید،
فکر می کنم از این به بعد زندگیم همین یک ذره حرف واسه گفتن رو نداشته باشه. کاملن مشخصه، یه دوره افسردگی دیگه و بعدشم ادامه روتین امیدوارانه بدون هیچ موفقیتی. امید مزخرف ترین احساس بشریه. من الکی خودم رو گول زدم. قرار نیست اتفاق خاصی بیفته. وقتی خونواده من، منو آدم حساب نمی کنن و بهم می گن تو نمی فهمی با اینکه خودشون منو تربیت کردن چه انتظاری از دنیا باید داشته باشم. غیر از تنفر و رنج چه هدیه ای گرفته م؟! الکی فکر کردم دارم رشد می کنم ولی نمی دونم د
مثل خری شدم که تو گِل گیر کرده. یا شاید شبیه کسی که افتاده توی باتلاق. 
دست و پا بزنم زودتر خفه میشم. دست و پا نزنم، کمی دیرتر. در هر صورت خفه شدنم قطعی هست.
دیگه نه فیلم و سریالی منو سرگرم میکنه و نه آهنگی منو شاد.
این روزها فقط نفس میکشم. جسته گریخته یه غذایی میخورم و عصرها راه میرم.
همین و بس. 
حتی حوصله نگاه کردن به اطرافم رو ندارم چه برسه به اینکه بخوام با کسی حرف بزنم.
حتی حال و حوصله ندارم به کسانی که اونها رو دنبال کردم سر بزنم و کامنتی بذارم.
مجرد بودم ، بی پول بودم ، مشکلات زندگی خانوادگی رو داشتیم و هر مشکل دیگه ای که بوده هیچ وقت امید به زندگیم رو از دست ندادم ولی وقتی به دنیایی فکر میکنم که آخرش ظهور امام مهدی (عج ) نیست ، لشکر نا امیدی به فرماندهیه ی سرلشکر تاریکی شیطان بهم حمله میکنه ولی باز همین کلمه ی "انتظار " به تنهایی شکستشون میده . 
زیاد حرف نزنم ...
ما به امید دیدن گل روی حضرت قائم (عج) زنده ایم .
دنیا واقعا واقعا واقعا بیشتر از همیشه داره تو باتلاق فساد فرو میره
 
پ ن :
آقا
نمی‌تونم نفس بکشم.نمی‌تونم حرکت کنم.نمی‌تونم به عقب برگردم.فلجم می‌کنه.آگاهانه.منو تو بدترین حالت ممکن رها می‌کنه و می‌ره.انگار از اولشم نبودم.چشمام بسته می‌شن و توی چهار راه های ذهنم غرق می‌شم.دست و پا می‌زنم.برنمی‌گرده.دست و پا می‌زنم.برنمی‌گرده.دستام به‌سختی حرکت می‌کنن و پرتشون می‌کنم بالا تا ببینه.تا برگرده.ولی برنمی‌گرده.برنمی‌گرده تا مطمئن شم از اولشم نبودم. دستام می‌افتن پایین.توی باتلاق ذهنم.بعد سرم.دست و پا می‌زنم.انگ
نمی‌تونم نفس بکشم.نمی‌تونم حرکت کنم.نمی‌تونم به عقب برگردم.فلجم می‌کنه.آگاهانه.منو تو بدترین حالت ممکن رها می‌کنه و می‌ره.انگار از اولشم نبودم.چشمام بسته می‌شن و توی چهار راه های ذهنم غرق می‌شم.دست و پا می‌زنم.برنمی‌گرده.دست و پا می‌زنم.برنمی‌گرده.دستام به‌سختی حرکت می‌کنن و پرتشون می‌کنم بالا تا ببینه.تا برگرده.ولی برنمی‌گرده.برنمی‌گرده تا مطمئن شم از اولشم نبودم. دستام می‌افتن پایین.توی باتلاق ذهنم.بعد سرم.دست و پا می‌زنم.انگ
ژوسلین یه مادر 47 ساله ست که به رویاها و آرزوهایی که برای آینده ش داشت فکر می کنه؛
آینده ای که قرار بود رنگارنگ و پر از هیجان باشه اما در باتلاق روزمرگی فرو رفته...
این رمان، یه رمان معمولی نیست؛
یه دستورالعمل برای پرواز کردن به سمت خوشبختیه!
فهرست چیزهایی که دلم می خواهد اثر گرگوار دولاکور
اپیزود "فهرست چیزهایی که دلم می‌خواهد" رو می‌تونید در رسانه‌های زیر بشنوید (کلیک کنید):
Telegram
Anchor
Shenoto
Castbox
Soundcloud
Podineh
Podbean
سلام دوستان
دختری هستم ۱۹ ساله، به دلایلی در کنکور امسال نشد رشته دلخواهم قبول بشم و موندم برای سال دیگه... . از طرفی یک مدت پیش پسر خاله م از من خواستگاری کرد و من به خاطر مشخص نبودن وضعیت تحصیلیم جواب رد دادم. 
اوایل زیاد برام مهم نبود و به این موضوع فکر نمیکردم اما از مهر که شروع کردم به درس خوندن اصلا نمیتونم از فکر پسر خاله م و کلا ازدواج بیام بیرون و حتی نمیتونم برای درس خوندن تمرکز کنم و مدام بهش فکر میکنم، دست خودم هم نیست و متاسفانه گاهی
سلام دوستان
دختری هستم ۱۹ ساله، به دلایلی در کنکور امسال نشد رشته دلخواهم قبول بشم و موندم برای سال دیگه... . از طرفی یک مدت پیش پسر خاله م از من خواستگاری کرد و من به خاطر مشخص نبودن وضعیت تحصیلیم جواب رد دادم. 
اوایل زیاد برام مهم نبود و به این موضوع فکر نمیکردم اما از مهر که شروع کردم به درس خوندن اصلا نمیتونم از فکر پسر خاله م و کلا ازدواج بیام بیرون و حتی نمیتونم برای درس خوندن تمرکز کنم و مدام بهش فکر میکنم، دست خودم هم نیست و متاسفانه گاهی
 
یوکای عزیز؛
 
امروز مادر زنگ زد و گفت غذا را بار بگذارم تا برسد. داشتم پیازها را خرد می‌کردم که صدای مارکو از بالا در آمد. نمی‌دانم در ذهنم چه گذشت که اصلا حواسم به چاقو نبود و دستم را بریدم.
خون همه جارا گرفت. امروز خون همه جا را گرفته بود. البته این قضیه از دیروز شروع شد. دوست مارکو را یادت هست؟ همان گربه‌ی سفیدی که سپیده صدایش می‌زنم. دیروز آمده بود پشت در و میو میو می‌کرد. من هم از قبل پنجره‌ی طبقه‌ی دوم را باز گذاشته بودم تا هوا کمی جریا
کلی وقت میذارم، میشینم خودمو تحلیل شخصیت می‌کنم، شخصیت دور و نزدیک خودمو ترسیم می‌کنم، گیر و گورهای ساده و پیچیده، نرمال و آنرمال، شایع و غیرشایع روانیمو درمیارم، برچسب‌های عجیب و غریب به خودم می‌زنم و با خودم میگم اینا بدترین مشکلات دنیاست و درصدد برمیام که با همکاری یک متخصص رفعشون کنم. در آخر هم که حسابی از خودم شاکی شدم و به اندازه‌ی کافی در باتلاق ناامیدی و تنهایی دست و پا زدم، به این نتیجه‌ی بدیهی! می‌رسم که بالاخره بعضیا اینجوری
به وقت پایان سال نود و هفت 
به رسم هر سال که این روزها برای خودم مینویسم از سالی که گذشت ...
اما اینبار شاید غمگین تر از گذشته ...
یک غزاله ام... پر از فکر و خیال و غم و اضطراب ... به قول مه تاب :" دنیا خلاف آنچه که میخواستم گذشت "
دغدغه ی همه چیزم را دارم ... درگیر آدم هایی شده ام که آرامش ام را از من ربوده اند ... من هیچوقت حسود نبوده ام ، نیستم ... ولی آسودگیشان برایم یک حسرت است ...حالم را بهم ریخته اند ... دغدغه هایم را زیاد کرده اند ...
این روز ها فاصله ی اشک و
انگلستان کشوری است واقع در جزیره ی بریتانیای کبیر، که شامل اسکاتلند و ولز  می شود. انگلیس بزرگترین کشور این جزیره میباشد بطوریکه دوسوم مساحت این جزیره را به خود اختصاص داده است. بااین که انگلیس با آب های دریای ایرلند و دریای شمال و  اطلس محاصره شده است، بسیار به خاک اروپا نزدیک میباشد. در انگلیس با تمام کوچکی سرزمینش، می توانید همه ی طبیعت را ببینید؛ از کوهستان گرفته تا رودخانه و تپه و دریاچه و باتلاق! از شهرها که بیرون می روید شهرت این کشور
سلام
ببخشید میخواستم کتاب هایی که به روایت همسر شهید هست، و خاطرات شهید از زبان همسر هست رو بهم معرفی کنین. مثلا کتاب یادت باشد خیلی کتاب زیبایی بود، خاطرات شهید حمید سیاهکالی و همسرشون بود که واقعی و بی نهایت قشنگ و عاشقانه و آموزنده و انسان ساز  بود. کتاب هایی مثل این کتاب میخوام معرفی کنین.
ممنون میشم ازتون
مرتبط:
معرفی کتاب الحاد نوین، باتلاق رنگین
معرفی کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی
معرفی کتاب عارفانه شهید احمد علی نیری
ادامه مطلب
دو روز پیش آزمون آیلتس دادم و چقدر در یک ماه اخیر دلم برای نوشتن لک زده بود.. از تحلیل ها و اتفاقات زندگیم... اما دستم به نوشتن نمی آید...
به خاظر هزاران دلایل قید فضای مجازی رو زدم تا با ذهن باز و ازادتری به استقبال آزمون برم... اما نمیشه.. نشد..
این چند روز که از سقوط هواپیما میگذره، خودم رو زدم به اون راه ... گفتم سکوت کن... سکوت کن و فقط بزن برو از اینجا...
اما نمیتونم.. بخدا نمیتونم...
لیست سقوط کرده ها رو دیدم.. 14 تا از دانشگاه آلبرتای کانادا بودند.. دو
سلام و عرض ادب خدمت همه کاربران
کتابی که معرفی میکنم خدمت تون اسمش سه دقیقه در قیامت میباشد که باعث انقلابی درون تون میشه، لااقل برای خودم که این طور بود.
داستان از این قراره که یک جانباز مدافع حرم در جریان یک عمل جراحی، برای مدت سه دقیقه از دنیا میرود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمیگردد. اما در این مدت کوتاه چیزهایی دیدن که باورش برای افراد عادی خیلی سخت است!، راوی گمنام اما توسط گروه شهید ابراهیم هادی جمع آوری شده.
ان
شبیه هیچ وقت نیستم، هزار تکه ام و رد هر کدام را که میگیرم به چیزی نمیرسم. حقیقتا به آرامش نیاز دارم ، میدانم که این تونلیست که قبل از من خیلی های دیگر ازآن گذشته اند ولی ترس نمیگذارد قدم بردارم. شنبه باید یکی دو تماس مهم بگیرم و از این برزخی که گرفتارش هستم بیرون بیایم. همین یکی و دو ماهه دستگیرم شده موقعیت فعلیم و حتی تصوری که مابقی از من در ذهنشان شکل گرفته حاصل اعتماد به حرف های ادمیست که اتفاقا به هیچ عنوان نخواسته بودم باشد، اما یک بعد از ظ
 
با سلام بازی مافیا 3: بازی مافیا شما یک شخصیتی که با مافیا همکاری دارد شما باید کارخانه هایی که مالک آن جا با شما دشمنی دارد را بکشید و کارخانه را آتش بزنید این یکیش.
دو شما باید دوستانی که در چنگ دشمنان گیر افتاده اند را نجات دهید این دومیش.
بازی مافیا مپ بزرگی دارد  در این مپ یا نقشه در بعضی از باتلاق ها یا مکان های رودخانه مانند کروکودیل هایی است که اگر جنازه ها رو بندازید در با طلق های بازی تمساح ها میان و جنازی را می خرند و شما در این بازی د
لوله پلی اتیلن لایروبی
لوله لایروبی پلی اتیلن یکی از جدیدترین و آخرین کاربردهای متنوع لوله پلی اتیلن میباشد . لوله‌ پلی اتیلن به دلیل داشتن مزایای فراوان و مقاومت لوله پلی اتلین لایروبی بالای مکانیکی و شیمیایی بهترین انتخاب برای سیستمهای انتقال سیال در پروژه‌های لایروبی میباشد.
لوله پلی اتیلن لایروبی به طور گسترده ای در پروژه‌های لایروبی آبراه ، تالاب ، احیای زمین ، آبگیری از لجن ، برکه ماهی قزل آلا و ترمیم دریاچه ، آبگیری از رودخانه یا
دیشب به این فکر می کردم که چه تعداد از اطرافیانم از راهنمایی برخوردار نبودند و از جمله خود من. و چقدر زمان و فرصت از دست رفته و چقدر سختی های بی مورد کشیده شده است. وقتی از راهنمایی های لازم برخوردار نیستی، در تاریکی قدم برمیداری و سرگردان و حیرت زده خودت را در باتلاق می یابی، و هرچه تلاش بیشتری می کنی بیشتر در باتلاق فرو میروی.
 
راهنمایان زندگی: از برادر و خواهر گرفته تا کتاب و مربی
بعضی ها از نعمت برادر و خواهر بزرگتر برخوردارند، و شرایط به گ
 
 
 
نمیدونم تا حالا شده از خودتون متنفر شده باشین! از اینکه مجبور به تحمل کسی مثل خودتون هستین ناراحت باشین و اعصابتون خورد باشه. تا حالا  شده فقط احساس بیهودگی بکنین. به خودتون نگاه کنین و تو دلتون بگین چقدر بی مصرفی! ای کاش هیچوقت بدنیا نمیومدی. شده اونقدر احساس کسالت و بی حوصلگی بکنین که حتی نای بلند شدن از سرجاتون رو نداشته باشین! از همه ی ادم و عالم فراری باشین و تا اسم مهمون میاد عزا بگیرین. شده هزار بار برنامه بچینین تا روزتون رو طبق بر
 
باسلام بازی MINECRAFT:  این بازی بازی جذابی است جهان این بازی مکعبی است شما در این بازی توان ساخت هرچه  دل خاتون است را بسازید این بازی را شما میتونید با دوستانتان آنلاین بازی کنید. این بازی دارای مود ها و سرورهای زیبا و عالی دارد شما مود ها و سرور ها به بازی ایتم های به تری ازا کنید ولذت ببرید. شما میتونید خودتون کاراکتر هاتون را انتخاب کنید. این بازی دشمنان زامبی عنکبوت و اسکلت هست اما در این بازی یک شخصیت منفی وجود دارد. که گاهی اوقات برای کشتن
 
آب‌های روی سطح زمین، نقش های مهمی ایفا می‌کنند؛ رودخانه‌ها آب مورد نیاز کشاورزی را فراهم می‌کنند و دریاها هم وسیله ای برای تجارت و مبادله کالاها محسوب می‌شوند. توده های یخی و آبشارها هم از دیگر اشکال آب هستند. فرسایش به وسیله ی آب، نقش مهمی در شکل محیط زیست ایفا می‌کند.به علاوه، دره ها و دلتاهای حاصل از رسوبات رودخانه‌ها، محلی برای سکنی گزیدن انسان ها بوده است. آب به داخل زمین هم نفوذ می‌کند و آب‌های زیرزمینی را ایجاد می‌کند. آب‌های
زندگیِ ما؛ مایی کِ اینجا در نزدیکیِ هم یک کلنیِ رنگ پریده و مضطرب را تشکیل داده ایم، همه اش شده است جا گذاشتن، کندن از خود، رها کردن، رفتن، رفتن و رفتن !اگر دستت را از دستانم سُر بدهی خواهم رفت، تلاشی نمیکنم کِ دوباره دست سُریده ات را در دستان عرق کرده ام بگیرم، اما باز میگردم و نگاهِ نگران و افسوس بارم را در چشم هایت جا می گذارم،اگر بیمار شویُ در حال مردن باشی، کنارت می نشینم بِ اندوه و تمامِ دوران بیماری ات خودم را برای روز عزای نیامده تسکین
نقل قولی از دکتر کریمی پور استاد فیزیک در دانشگاه شریف


ایستادن بر صخره های بلند
زمانی که من دانشجو بودم،  هر
کسی که فیزیک نظری می خواند، چه در ایران و چه در هر کشور دیگری،  نسخه ای از مقاله معروف نظریه میدان همدیس را که
توسط بلاوین، پولیاکوف و زامولوچیکف نوشته شده بود همراه داشت و هفته ها و ماهها وقت
اش  را صرف فهمیدن این مقاله می کرد. همانطور
که انتظار می رفت،  این مقاله که به اول  اسم مولفانش مقاله BPZ خوانده می شد، انقلابی در فیزیک دوبعدی ا
این جا جای عجیبیه . آدمای مختلف . احساسات مختلف . دردای کوچیک و بزرگ مثل دنیای واقعی فقط با یه تفاوت ؛ صمیمیت و آرامشی که تو دنیای واقعی آدما نیست . سرزنش میشیم به خاطر حرفایی که زده میشه و با تمام وجود قبولش داریم ولی اون سرزنشا باعث سرکوب شدن اون همه حسای قشنگ میشه . آجر به آجر پیش میری و چشم باز میکنی و میبینی یه دیوار دور خودت کشیدی . ورود و‌ خروج ممنوع میشه ، اون حرفا با ممنوع الخروج شدن سگ سیاه افسردگی رو درست میکنن همون سگ سیاهه که با تمام و
سلام
خیلی ها دنبال یه زندگی عاشقانه و سالم و با صفا هستند اما واقعا میشه با سادگی و معنویت زندگی داشت که همه حسرتش رو بخورن، راستش میخواستم کتاب یادت باشه رو حتما پیشنهاد بدم بخونید مخصوصا مجرد ها و تازه عروس دامادها، من رو که واقعا تخت تاثیر قرار داد.
داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم به نام حمید سیاهکالی مرادی هست که توسط همسرشون نوشته شده، واقعا کتاب زیباییه، توصیه می کنم حتما بخونید.
مرتبط:
معرفی کتاب الحاد نوین، باتلاق رنگین
معرفی ک
همه چیز در درونم تغییر کردهمزخرف شدم تلخ شدم دیگه خیلی از چیزایی ک قبلا برام مهم بود و با ارزش دیگه برام مهم نیست 
دارم به بیرون از خودم فرار میکنم یه جور فرار به جلو
علائم افسردگی رو تو خودم میبینم متاسفانه با یه رشد فزاینده ولی ملایم داره پیش میره
خیلی از چیزایی که قبلا حالم رو خوب میکرد دیگه حالم رو خوب نمیکنه اعتمادم  از بین رفته به همه حتی میشه گفت ب خودم امشب یه تهمونده اعتمادی هم ک بابامم داشتم کلا پرید مث ادمی میفتم ک زخم خورده و فکر
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / نوید کمالی : طی روزهای گذشته و پس از اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به خلیج فارس ، وقوع حادثه آتش سوزی در بندر فجیره و شلیک موشک کاتیوشا به منطقه سبز بغداد ، رسانه های مهم و برجسته خبری جهان بخش مهمی از توجه خود را معطوف به تحولات غرب آسیا و گمانه زنی در مورد وقوع تنش احتمالی در این منطقه کرده اند اما در بین صدها مقاله ای که ناکنون در خروجی این رسانه قرار گرفته است مقاله جدید "مکس بوت" مقاله نویس برجسته واشین
رَبَّنا وَ لٰا‌تَحْمِلْنا مٰا لٰا طٰاقَةَ لَنٰا بِه. |بقره ، ۲۸۶|
خدای خوبم، خدای مهربونم! این آیه‌ی بقره هست، خب؟ خیلی حرفِ دلِ بی‌قرارِ منه! حالا چطور؟ این‌طوری که واقعا واقعا دیگه تحمل یه ناکامی و نرسیدن دیگه رو ندارم. خودت که همه جوره در جریان تموم اتفاقا هستی، من چی بگم عاخه؟! بعد از این حجم از سختی و خستگی نمی‌شه یه اتفاق خوب بیفته؟ مثلا همونی که من می‌خوام؟ :)
حالا نشد هم فدای سرت، بیخیال. من نه همه‌ی تلاشم رو ولی تا جایی که شد، کردم.
اقا اون دختره بود که میگفتم همش میاد وقتمو میگیره میگه بیا بریم بیرون یا همش میگه بیا بشین کنارم و من داشتم کلافه میشدم از اینکه نمیتونم مهارش کنم،خب؟؟؟؟
 جدیدا با یه دختری دوست شده.بعد امروز اومد با چشم گریون گفت این دختره خیلی وقت منو میگیره همش میگه بیا بشین پیش من همش بهم بکن نکن میکنه من افتادم تو یه باتلاق که نمیتونم ازش بیرون بیام چیکار کنم از دستش راحت شمو، گریه میکرد همینجور. اقااااا یعنی پشمام ریخت فقط!!!!!!!!فک کنننننننن دقیقا هم
ما عصبانی می‌شویم و ما دلخور می‌شویم و طبیعتاً در ادامه هم شروع می‌کنیم به جواب پس دادن و پرخواشگری کردن و در ادامه هم تغییر تحول چندانی رخ نمی‌دهد و هر چند هفته یکبار همین وضعیت تکرار می‌شود.ما عصبانی نمی‌شویم و خودمان را کنترل و مدارا می‌کنیم و در ادامه و مرور زمان هم شاهد اتفاقات و تغییر تحوّلات خوبی در زندگی می‌شویم.دوراندیشی و آینده‌نگری مخصوصاً در زندگی مشترک نه تنها باعث می‌شود که ما بتوانیم از باتلاق بگومگو و جواب پس دادن‌های
دیشب پیشنهاد کردن که منم همراه مها برم شمال و با هم دوتایی اونجا بمونیم. این نه از طرف من قبول شد و نه مها. البته نه این که مها مخالفت کنه احساس کردم زیاد تمایل نداره. شایدم اشتباه کردم. از یه طرف به نظر من بهتر هست که تنهایی خودشو داشته باشه حالا که فرصت کسب این تجربه فراهم شده. من اینجا هم تنهام وقتی که مها نباشه. مامان که میره خونه باباحاجی بابا هم که میره بیرون. نمیدونم بعدا چی میشه. شاید ماه بعد اتفاق بیفته اما الان نه. 
دلم براش تنگ میشه. ام
خب امروز کارامو خداروشکر خوب انجام دادم ، فرداهم سرجمع دوسه ساعت وقتم گرفته میشه .... وووووووووووو برنامم 80 درصدشو نوشتم امشب اگه شد کاملش میکنم اگه نه که میمونه واسه فردا .. برنامم سنگینه ولی مهم نیست واسممیخوام برا کنکور 98 زیست و شیمی رو 100 بزنم ! بزار مسخرم کنن بزار بگن بلند پروازی :))) من قرار نیست راه کسی رو ادامه بدم ، من بهترینارو برای خودم خلق میکنم :) 
مامان و بابا و داداش و مستر نشستن دارن مستند میبینن منم اومدم تو لونه م چراغارو خاموش کر
نقد رمان بگذار مادر بخوابد
نقد رمان بگذار مادر بخوابد : زندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده
نقد رمان بگذار مادر بخوابد نوشته ی مهری رحمانیزندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده بدون اینکه علت این‌ همه بدبختی و راه‌های برون رفت از این باتلاق مشکلات بیان شود!
اصلاً نویسنده نوشته است که نوشته باشد. حال بد روحی بعد از خواندن این کتاب را نمی‌شود به این راحتی تبدیل به حال خوب کرد.
بیشتر بخوانیم۶: نقد رمان “من پیش از تو” را از دست
همیشه فکر میکردم یکی از ویژگی‌هایی که خیلی در مورد خودم دوست دارم بی‌ پرواییمه. اینکه خیلی وقت ها خودم رو تو هیچ چارچوبی محدود نکردم و فقط برای رسیدن به چیزی که میخواستم کار کردم. نمی تونم بگم به هر چیزی خواستم تو زندگیم رسیدم ولی خیلی وقتا از خط قرمزام جلو تر رفتم و کارایی برای رسیدن به اهدافم کردم که وقتی به عقب فکر کردم با خودم گفتم: آیا این واقعن من بودم که این کار رو انجام میدادم؟ 
و تو لحظه ای که بهش فکر میکنم می بینم دیگه نمیتونم اون کا
قبلا هم گفته بودم حرف زدن سبکم می کنید. اما هیچ وقت گوشی در اختیار نداشتم و ندارم. هیچکس حاضر نیست دقایقی از زمان با ارزشش را بگذارد پای چسناله های من و در پایان هم حال خودش خراب شود. حرف زدن که حذف شود تنها نوشتن می ماند. شاید همین باعث شده saved messages تلگرامم اینقدر شلوغ و درهم و برهم باشد. اما خوبی اش این است که هیچ وقت قرار نیست کسی دلداری ات بدهد و حرف های انگیزشی و امیدوارکننده بزند. تو در همان باتلاق که بودی میمانی و آرام آرام فرو می روی. بدون آ
مظلومیت حضرت علی علیه السلام

پیشنهاد:
معرفی کتاب الحاد نوین، باتلاق رنگین
معرفی کتاب هایی که به روایت همسر شهید هستند
معرفی کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی
معرفی کتاب عارفانه شهید احمد علی نیری
درخواست معرفی کتاب در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیها
معرفی کتاب درباره واقعه عاشورا
دنبال چند تا کتاب هستم که بیشتر با ائمه آشنا بشم
معرفی کتاب یادت باشد
معرفی کتاب معراج السعاده
معرفی کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی
معرفی کتاب مهج الدعوات مرحوم سید بن
دایی بلند شد که بره. گفت من میرم ماشین رو روشن کن شما هم خودتون رو برسونید. ما هم که داشتیم بدرقه‌اش می‌کردیم تا سرِ کوچه بُن بستمون باهاش رفتیم، زمستون بود و آسفالت هم سرد. دایی دورِ گردنش شالگردنِ کاموایی پیچیده بود و توی دستش هم دونه‌های تسبیح رو لمس میکرد.
همین طور که داشتیم تا سرِ کوچه قدم می‌زدیم یک دفعه صدای جیغ و فریاد بود که از یکی از خونه‌ها میومد. اول فکر کردم دعوای خونوادگی شده، یک آقایی پا برهنه با زیرپوش آستین کوتاهِ سفید و پا
ادم هر‌کاری میکنه تا حال خودشو خوب کنه!
حتما من ادم نیستم‌که در پی بد کردن حال خودمم!
راستش نمیدونم ، نمیدونم حالم خوبه یا بد!چرا خوب؟چرا بد؟!
جدیدا سعی میکنم تنها از پس کارام بربیام!شایدم جدیدن نیست...
داشتم با زهرا و سحر حرف میزدم...دیدم من یه سری رفتارم فقد واسه یه برهه زمانی بود که واقعا داشتم به هر‌چیزی چنگ میزدم تا تو باتلاق غرق نشم!
مثل یه زخمی که روش نمک بپاشن دیروز موندم دانشگاه!تا نمک پاشیده شه!تا اشکم دراد از دردش تا عادت کنم!تا ضد عف
تالاب های استان چهارمحال و بختیاری با ایجاد یک مجموعه بزرگ زیستی، علاوه بر ایجاد محیط زیبا و دل انگیز،  زیستگاه‌های کم همتایی هم برای پرندگان مهاجر و ماهیان منحصر به فرد  پدید آورده اند.
تالاب‌ها، محیط‌هایی هستند که مشخصاتشان چیزی میان خشکی و آب است، تالاب‌ها ممکن است همواره دارای آب و یا اینکه گاه خشک و گاه آب‌دار باشند، برخی تالاب‌های نزدیک دریا نیز با جزر و مد تغییر وضعیت می‌دهند.استان چهارمحال و بختیاری دارای شش تالاب مهم است ک
سازمان مجاهدین فرقه ضد بشری رجوی که بعد از جابجایی از همجواری ایران به
آلبانی و پایان وعده های هر ساله سرنگونی و بن بست تشکیلات نظامی و بی معنی
شدن کلمه ارتش به اصطلاح آزادیبخش و بسته شدن دریچه پذیرش و از کار افتادن
صدای فریب و نیرنگ از رادیو فرقه که روزی جوانان ایران زمین را مخاطب قرار
می داد و فریاد می زد از هر راهی که می دانید و می توانید به ارتش به
اصطلاح آزادیبخش بپیوندید ، حال در باتلاق آلبانی گیر افتاده و راه گریزی
برایش باقی نمانده
حقایق شگفت انگیز درمورد سن پترزبورگ
 
سن پترزبورگ با جاذبه‌های معماری، تاریخی و جغرافیایی خود، هرساله گردشگران فراوانی را به پایتخت فرهنگی روسیه می‌کشاند.
توریست‌ها به‌ندرت از حقایق شگفت‌انگیز این شهر مطلع هستند. سن پترزبورگ یکی از پربازدیدترین شهرهای روسیه است. برخی به خاطر معماری، برخی به خاطر تاریخ و برخی دیگر برای دست یافتن به تجربه‌ای غنی به این شهر می‌آیند. این دلایل هر چه که باشند، دانستن حقایق شگفت‌انگیز در مورد سن پترزبورگ
پیت لند چیست
پیت لند به سرزمینی اطلاق می شود که با داشتن شرایط آب و هوایی و اقلیمی و پوشش
گیاهی خاص در اثر تخمیر بقایای گیاهی موجود در آنجا پیت ماس تولید می کند.
 
انواع پیت لندها
پیت لند ها دارای دو تیپ اصلی هستند که شامل تشکیل در باتلاق ها و مرداب ها می باشند
و تفاوت آنها در منشاء گیاهی, هیدرولوژی و شیمی آب است.
۱. پیت لند باتلاقی (آمینروتروپیک)
باتلاق ها را می توان از طریق گیاهانی که تحت تاثیر آب زیاد و کمبود کلیه عناصر غذایی مورد
نیاز، رشد کر
پیت لند چیست
پیت لند به سرزمینی اطلاق می شود که با داشتن شرایط آب و هوایی و اقلیمی و پوشش
گیاهی خاص در اثر تخمیر بقایای گیاهی موجود در آنجا پیت ماس تولید می کند.
 
انواع پیت لندها
پیت لند ها دارای دو تیپ اصلی هستند که شامل تشکیل در باتلاق ها و مرداب ها می باشند
و تفاوت آنها در منشاء گیاهی, هیدرولوژی و شیمی آب است.
۱. پیت لند باتلاقی (آمینروتروپیک)
باتلاق ها را می توان از طریق گیاهانی که تحت تاثیر آب زیاد و کمبود کلیه عناصر غذایی مورد
نیاز، رشد کر
پیت لند چیست
پیت لند به سرزمینی اطلاق می شود که با داشتن شرایط آب و هوایی و اقلیمی و پوشش
گیاهی خاص در اثر تخمیر بقایای گیاهی موجود در آنجا پیت ماس تولید می کند.
 
انواع پیت لندها
پیت لند ها دارای دو تیپ اصلی هستند که شامل تشکیل در باتلاق ها و مرداب ها می باشند
و تفاوت آنها در منشاء گیاهی, هیدرولوژی و شیمی آب است.
۱. پیت لند باتلاقی (آمینروتروپیک)
باتلاق ها را می توان از طریق گیاهانی که تحت تاثیر آب زیاد و کمبود کلیه عناصر غذایی مورد
نیاز، رشد کر
کتاب اعتراف
لف تولستوی کتاب اعتراف
را بعد از گذراندن دوران سختی از زندگی خود که دچار یاس و سرشکستگیِ عمیق
روحی شده بود به نگارش درآورد. این کتاب هشتمین جلد از مجموعه تجربه و هنر زندگی از انتشارات گمان است.
تولستوی
در اوج شهرتش به شکی عمیق از زندگی رسید و سوالاتی از قبیل معنای زندگی
باعث شد تا نیم نگاهی به سراسر گذشته‌اش داشته باشد. و به دنبال پاسخ
پرسش‌های فلسفی‌ای که آزارش می‌داد برود. تولستوی بعد از گذر از آن دوران
سخت که دائما بین ش
0. نمیدونم کار درستی که اینو با این عجله دارم مینویسم یا نه... 
دیشب خیلی خواب دیدم و صبح با سرگیجه از خواب پا شدم... شاید ناشی از خستگی همه روزهای اخر قبل از سفر و خستگی سفر و عوض شدن ساعت خواب و خوراک...
صبح داشتم توی اتاق دنبال شارژر میگفتم که روی میز چشمم به نامه مراسم ختم خورد...
رفتم کناری و آرام فکر کردم...
که همین چند هفته پیش با اسمش شوخی کرده بودم... گفته بودند اگر ما ایران نباشیم پذیرایی دفاعمان چه می‌شود و من گفته بودم بی خیال بابا اصلا عمه
1. 1397 سون گونلرینه یئتیشمیش. بو سون گونلرده باشیم قالماقالدان آیریلیپ. بیلمیرم یئنی ایل تحویل اولمادان بیر داها یازابیله‌جگم یا یوخ. یازماغین پارامئترلری چوخدور و بولاری بیر یئرده آیارلاماق راحات ایش دییل. 1397 منیم ایچون ان محتشم و عئنی زاماندا ان فاجیعه ایللردن بیری اولدی! محتشملیگی بونا گؤره کی عؤمرومده باشلادیغیم ان زور و ان اؤنملی ایشلردن بیرین بیتیردیم بو ایل، چوخ دا گؤزل بیتیردیم. فاجیعه بونا گؤره کی بو ایلده بئش قات باتدیق دیبه! با
باتلاق سازش
بعضی می‌گویند «چالش با قدرت‌ها هزینه دارد»! بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد. شما ملاحظه کنید دولت سعودی برای اینکه با رئیس‌جمهور جدید آمریکا بتواند سازش بکند، مجبور می‌شود بیش از نیمی از ذخایرِ موجودی مالی خودش را در خدمت هدف‌ها و طبق میل آمریکا هزینه کند. این‌ها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد.۱۳۹۶/۳/۱۴-رهبر انقلاب
++امروز پایانی شبکه های کامپیوتری داشتم. قبل از جلسه یکی از پسرهای کلاس صندلی خودش رو با من هماهنگ کرد و بهم هم گفت. یه بیست دقیقه از جلسه گذشته بود دیدم تمرکزم داره بهم میخوره و تایمم داره میره. به یه ترفندی جام عوض کردم. 
بعد از جلسه واقعا احساس کردم نسبت بهم حالت تهوع داره!!!
++ارشد ثبت نام کردم. میخوام یه سال زودتر برم سر جلسه ببینم چی کاره هستم!
++یکی از چیزهایی که به شدت من رو ناراحت میکنه رفتارهای هیجانی خودم هستم. از نظر من زیاد صحبت کردن که
حالا نه اینکه من آدم خیلی خوشحالیم،اتفاقا یه مدتیه رو دور غرغر و بداخلاقی افتادم
امیدوارم چند سال دیگه که اینجا رو خوندم(که اگه عمری باقی بمونه و بیانی باشه)فقط خاطرات خوبش یادم بیاد.مثلا یادم نیاد چه اتفاقای بدی بین دوستام افتاد،
یاد شکستن دلم،
یاد توصیه‌هایی که دیگران بهم میکردن و من توشون شکست خوردم،
یاد روزای سخت و مریضی،
یاد روزایی که «تاوان»اشتباهات دیگران رو دادم،
یاد تاوان‌های سختی که بابت انتخاب آدمای اشتباه پرداختم،
یاد دو سال
دامنۀ عترت
 
7161
 
به قلم دامنه: به‌ نام خدا. امشب فرخنده زادروز رهبر و پیشوای آزادگان، بزرگ‌نمادِ عرفان و عشق حقیقی، اُسوۀ مقاومت‌گرایان، الگوی عزت‌زیستی و پیش‌بَرنده‌ی مبارزه با ستم و ستمگران حضرت امام حسین _علیه السّلام_ است. دو سخن از آن انسان کامل و سالار شهیدان به دلدادگان و پیروان مکتب نجات‌بخش اهل‌بیت _علیهم‌السلام_ از این (منبع)  تقدیم می‌دارم:
 
 
1- «لایکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ»عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل
دامنۀ عترت
 
7161
 
به قلم دامنه: به‌ نام خدا. امشب فرخنده زادروز رهبر و پیشوای آزادگان، بزرگ‌نمادِ عرفان و عشق حقیقی، اُسوۀ مقاومت‌گرایان، الگوی عزت‌زیستی و پیش‌بَرنده‌ی مبارزه با ستم و ستمگران حضرت امام حسین _علیه السّلام_ است. دو سخن از آن انسان کامل و سالار شهیدان به دلدادگان و پیروان مکتب نجات‌بخش اهل‌بیت _علیهم‌السلام_ از این (منبع)  تقدیم می‌دارم:
 
1- «لایکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ»عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل نم
امروز یک دوست جدید پیدا کردم. عکسش رفت روی در کمدم. کنار بقیه دوست هایم. اسمش رَزان اشرف النجار است. هردو روپوش سفید داریم. شاید تنها وجه اشتراکمان همین باشد. 2سال از من کوچکتر است. من رو به پیری خواهم رفت. ولی او همیشه 21 ساله باقی می ماند. من هنوز دارم در باتلاق نفْسم دست و پا میزنم ولی او در اوج زیبایی و قدرت و نشاط تا خود خدا پر کشیده. او کوله بارش را پر از اخلاص و خدمت و عشق کرد و با زیرکی و در اسرع وقت خودش را برای همیشه از نجاسات دنیا جدا کرد. ول
صفحه اینستاگرام نجمه جانم بسته (private) هست، به خاطر همین هرکسی نمی تونه پست هاش رو ببینه، کلا نجمه ۸ تا پست اینستاگرامی داره، که همه اونها رو‌ ان شاالله در این مکان منتشر می کنم.
این اخرین پست اینستاگرامی نجمه هست:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستای گلم چند وقته میخوام این پست رو بذارم ، اما بدلایلی نذاشتم... امروز هم به دلایلی تصمیم گرفتم بالاخره این مطلب رو بنویسم #باشد_که_اثرگذار_باشد دوستان عزیزم ، زوج های قدیمی ، بچه دار ، زوج های تازه ، نا
درست سه سال پیش اکانت اینستاگرامم رو دی اکتیو کردم و خودم رو از اون باتلاق نجات دادم!یک ماه گذشته از شدت بیکاری به این اپلیکشن برگشتم،انگار کن که اصحاب کهف بودم و بعد از سیصد سال بیدار شده باشم!
حتما شما هم شنیدید که لایو امیرتتلو و ندا یاسی از نظر تعداد انلاین ها رکورد جهانی زده و پربازدید ترین لایو بوده! این آمار میتونه شوک بزرگی باشه و جرقه ای برای بازنگری بیشتر.کمتر کسی هست که این دو شخص رو تقبیح و سرزنش نکنه اما سوال اصلی اینجاست که اگر ای
آب در اشکال متفاوتی بر روی زمین یافت می‌شود. تنها ماده ای است که در طبیعت به هر سه حالت جامد، مایع و گاز وجود دارد. ابرها در آسمان، موج دریا، کوه یخی، توده های یخی در دل کوه ها و منابع آبی زیرزمینی تنها چند شکل از آب می‌باشند. طی اعمال تبخیر، میعان، انجماد و ذوب، آب مرتباً از حالتی به حالت دیگر تبدیل می‌شود. این پدیده تبدیل آب را چرخه بزرگ آب می‌نامند.از آنجا که بارندگی در صنعت کشاورزی و همچنین برای خود بشر بسیار با اهمیت است، به اشکال مختلف ب
چند روز پیش با ولع تمام کتاب را خواندم و با آهی که نشان از خیال راحت بود کنار گذاشتم.
فرضیه کلی رمان جالب بود. امام در 22 بهمن، در بهبوبه ی پیروزی بر اثر سکته قلبی فوت میکندو تمام امید مردم انقلابی به یک باره نابود میشود. خیلی ها به راهشان شک میکنند و برخی به سازمان مجاهدین ملحق میشوند چون عقیده دارند راه و روش آگاهی دادن به مردم پیش رونده نیست و در نهایت به شکس انقلاب منجر میشود برای همین اسلحه به دست به مصاف جنگ رفتند.
اما در این بین افرادی بودن
دیشب آنقدر قلبت تند زد که داشتی به خط پایان عشق می‌رسیدی، به تحریرِ دوست‌داری‌ام خندیدی، نبضت را محاسبه کن! این‌قدر ظریف نباش، پروانه‌ها بلندت می‌کنند. آن وقت سراغ سرمه را از کدام آیینه بگیریم که به لهجهء چشم آهوان آشنا باشند؟
آدم وقتی تو را می‌بیند به یاد فراموشی می‌افتد، چرا با لب‌های تصنیف ور می‌روی! چرا از نفرین چکاوک نمی‌ترسی. نمی‌ترسیم! که شقایق‌ها اعتصاب عزا کنند؟ تو مال همین غربتی، تو اهل همین جاده‌ای، تو گاهوارت سفرست. چ
روانشناسی بورس : اصول معامله گری در بورس
رفتار شناسی و روانشناسی بورس از جمله اصولی می باشد که هر سرمایه گذاری باید در طول دوره معامله گری خود آن را رعایت کند. افرادی که در بازار سرمایه معامله میکنند همواره باید یک سری شعارهای معاملاتی را مد نظر داشته باشند و آن را در تمامی معاملات خود لحاظ کنند. این مسائل بیشتر برای افرادی که تازه وارد بازار سرمایه شدن میتونه مثل یادگیری حروف الفبا باشه که با تمرین بیشتر و کسب تجربه به مرور زمان، موضوعات م
انگار انکار می‌کنم حقیقتی که ذهنم را تصاحب کرده.حقیقت ملال‌ برانگیز زندگی،مرگ،پوچی.مدت‌هاست عمرم را می‌گذارنم تا فقط بگذرد چون دیگر چیزی برایم معنایی ندارد.انگار زندگیم از جایی به بعد به انتظار مرگ تقلیل پیدا کرد.ملولم از تمام رنج‌های بیهوده‌ای که وجود دارد،از شادی‌های موهومی که ما را هزاران بار می‌فریبند و ما باز فریبشان را می‌خوریم.زندگیم تقلیل پیدا کرده به دوریِ حداکثر از رنج‌ها و سختی‌ها و انتظار اتمام زندگی.لحظاتی جوانه‌ی ع

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی بوش